سید علی بهیار عراقی شیعه اهل کاظمین همیشه وقتی برای پانسمان بچه ها به زندان بیمارستان وارد میشد زیر وسایل پانسمانش یواشکی پودر های تقویتی پرتغالی می آورد میگفت بخورین بدن های شما ضعیف شده وبه شوخی میگفت اینها مخصوص برادران عراقی هست برایتان آوردم.
زمانیکه بند ۱و ۲ را برای هواخوری مخلوط کردن و همه با هم می آمدیم بیرون اکثر مواقع با اسماعیل یکتایی و مصطفی علی اصغر زاده باهم قدم میزدیم نمی دانم چه اتفاقی افتاد یهو سوت آمار زدن همه آسایشگاهها باید سریع پنج پنج به صف میشدیم یه دفعه یکی از نگهبانها تو گوش یه نفر محکم زد که صداش تو کل بند یک و دو پیچید بعد اینکه آمار تمام شد به اسماعیل گفتم نمیدونم تو گوش کدام بیچاره زدن که صداش پیچید اسماعیل گفت اون بیچاره منم تو گوش من زدن تا بیام به صف برسم دیر شد.
علی سوسرایی
🔹آزاده تکریت ۱۱