×

منوی بالا

منوی اصلی

دسترسی سریع

خاطرات سایت

خاطرات شهدا

امروز : جمعه, ۲ آذر , ۱۴۰۳  .::.   برابر با : Friday, 22 November , 2024  .::.  خاطرات منتشر شده : 0 خاطره
شهید بابا محمد رستمی رهورد
شفیق فکه، شبکه ایثار

موضوع : خاطرات ورزشی

یک روز به اتفاق پدرم به منزل یکی از اقوام رفته بودیم. آنها یک پسری داشتند که از نظر سن و قد از من بزرگتر بود. پدرم گفت: بلند شو با او کشتی بگیر. پدر ایشان می گفت نه پسرم پسر شما را می زند. پدرم گفت: عیب ندارد باید به زمین بخورد تا کشتی را یاد بگیرد. کشتی را شروع کردیم تا می خواست مرا به زمین بزند پدرم گفت: گردنش را بگیر. تا گردنش را گرفتم. پشتش به خاک رسید. دوباره گفتند: بلند شو و یک کشتی دیگر بگیر. اما من قبول نکردم.

 

خاطره ای از شهید بابا محمد رستمی رهورد فرزند قربان

محل مصاحبه : نامعلوم

راوی: برادر حسن رستمی

 

منبع خاطره: سایت خاطرات شهدا

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.