- نویسنده : شفیق فکه، شبکه ایثار
- 04 آگوست 2020
- کد خاطره 10679
- 9196 بازدید
- بدون نظر
- ایمیل
- پرینت
سایز متن /
شفیق فکه، شبکه ایثار
موضوع : زیرکی و هوشمندی
یک روز به اتفاق بابا رستمی و چند نفر دیگر برای شناسایی رفتیم . دیدیم عراقی ها چند تانک ارتش را برده بودند و ابندای جاده سوسنگرد در جای معراج شهدا گذاشته بودند و خودشان فرار کرده بودند. ما مشاهده کردیم که سه چهار تانک خراب آنجا هست چون من زرهی بودم تا حدودی با تانک آشنایی داشتم . به راه آهن رفتیم . به سمت کارخانه ذوب آهن رفتیم هیچ کس در آنجا حضور نداشت در کاترپیلا اتاقهایی وجود داشت که متعلق به مهندیسین بود. در اتاق دو عدد تخت و دوتا یخچال و قالیچه وجود داشت و همه چیز دست نخورده و افراد فرار کرده بودند. به دنبال نگهبان گشتیم که علت خالی بودند کارخانه را بدانیم اما هیچ کس نبود . روبروی کارخانه روستایی بود که به آنجا رفتیم و گفتند: عراقی ها خمسه خمسه می زنند و گفتند: نیروهای نگهبانی به شهادت رسیده اند و ما فرار کردیم و هیچ کس نیست . برای ما در آن مقطع چیز عجیبی بود که کارخانه ای با آن عظمت رها شده و خوب در کاترپیلا کلی لودر و بلدوزر بود. مقداری جلوتر رفتیم به پل راه آهن رسیدیم از کنار درختها که می خواستیم عبور کنیم عراق چند گلوله زد که می گفتند : خمسه خمسه است. این گلوله ها صدای عجیب داشت می گفتند عراقی ها در همین درختها هستند . بعد از شناسایی کاترپیلا به اهواز برگشتیم که نیروها ببریم و مستقر کنیم آن زمان سه گردان داشتیم گردان حر اباذر و مقداد . فرمانده یکی از گردانها سید هاشم درچه ای بود و فرمانده دیگر شهید حاج احمد تیک عیش و یک گردان هم به عنوان پشتیبانی داشتیم . ما در همان درختها جلوی عراقی ها مستقر شدیم که سمت راست روستایی به نام دهلاویه بود وقتی برای شناسایی رفتیم از برادر درچه ای پرسیدیم که چکار کنیم ؟ ایشان گفتند: هیچی وقتی ما برای شناسایی می رویم هرکجا که برویم تکان نمی خوریم تا عراقی ها روند چون عراقی ها اسلحه های خوبی دارند بهترین سلاح تیربار کلاش دارند و ماهیچگونه امکاناتی نداریم .
محل مصاحبه :سوسنگرد
اطلاعات راوی
نام نام خانوادگی
محمد تقی لوخی
منبع خاطره: سایت خاطرات شهدا
http://www.khaterateshohada.ir/?p=10679