- نویسنده : شفیق فکه، شبکه ایثار
- 07 آگوست 2020
- کد خاطره 10419
- 1101 بازدید
- بدون نظر
- ایمیل
- پرینت
سایز متن /
شفیق فکه، شبکه ایثار
موضوع : دستگیری از ضعیفان
یك روز بابا رستمی به خانه آمد و گفت : بچه ها چند دست رختخواب دارند ، گفتم : هر كدام سه دست . گفت : خانم زیاد است ،یكی ، دو دست را بدهید ببرم ، پرسیدم می خواهید كجا ببرید ؟ گفت : می خواهم برای كسی ببرم . وقتی بابا رستمی شهید شده بود و ما به تشییع جنازه رفته بودیم ، یك خانم به همراه سه دختر را دیدم كه می گوید: خدا جان چرا رستمی را از ما گرفتی : بچه هایم تازه داشتند سر و سامان می گرفتند ، پرسیدم چه شده است ؟ گفت : شما خانم شهید رستمی هستید ؟ گفتم : بله ، گفت : از اینكه بچه های شما یتیم شده اند غصه نخوری چرا كه بچه های من هم یتیم شده اند .
محل مصاحبه :
راوی این خاطره: زهرا بهادری
منبع خاطره: سایت خاطرات شهدا
http://www.khaterateshohada.ir/?p=10419