×

منوی بالا

منوی اصلی

دسترسی سریع

خاطرات سایت

خاطرات شهدا

امروز : جمعه, ۲ آذر , ۱۴۰۳  .::.   برابر با : Friday, 22 November , 2024  .::.  خاطرات منتشر شده : 0 خاطره
شهید بابا محمد رستمی رهورد
شفیق فکه، شبکه ایثار

موضوع : دستگیری از ضعیفان

یك روز بابا رستمی به خانه آمد و گفت : بچه ها چند دست رختخواب دارند ، گفتم : هر كدام سه دست . گفت : خانم زیاد است ،یكی ، دو دست را بدهید ببرم ، پرسیدم می خواهید كجا ببرید ؟ گفت :  می خواهم برای كسی ببرم . وقتی بابا رستمی شهید شده بود و ما به تشییع جنازه رفته بودیم ، یك خانم به همراه سه دختر  را دیدم كه می گوید: خدا جان چرا رستمی را از ما گرفتی : بچه هایم تازه داشتند سر و سامان می گرفتند ، پرسیدم چه شده است ؟ گفت : شما خانم شهید رستمی هستید ؟ گفتم : بله ، گفت : از اینكه بچه های شما یتیم شده اند غصه نخوری چرا كه بچه های من هم یتیم شده اند .

 

محل مصاحبه :

راوی این خاطره: زهرا بهادری

 

منبع خاطره: سایت خاطرات شهدا

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.