×

منوی بالا

منوی اصلی

دسترسی سریع

خاطرات سایت

خاطرات شهدا

امروز : شنبه, ۳ آذر , ۱۴۰۳  .::.   برابر با : Saturday, 23 November , 2024  .::.  خاطرات منتشر شده : 0 خاطره
<فصل دوم -سکوت شکسته – هورالحمار کابوسم، فاو میزبانم -خاطرات حاج محمود پاک نژاد-قسمت نوزدهم
07 سپتامبر 2021

دشمن تمام توان خود را روی جاده ام القصر گذاشته بود. باید هرچه زودتر برای مقابله با قبضه های منحنی زن که مرتب به آنها اضافه می شد و تلفات ما را زیاد می کرد، فکراساسی میکردیم؛ شروع به زدن کانال در کنار خاکریز ها کردیم.

سکوت شکسته_خاطرات حاج محمود پاک نژاد_قسمت دهم
07 سپتامبر 2021

چنان به توان و قدرت نیروهای گردان امام سجاد و حضرت رسول باور داشتم که آرامش وجودم را گرفته بود. فریاد مداوم «الله اکبر» نشان از آن داشت که مأموریت من به سرانجام رسیده و کار به دست گردان ها افتاده است.

سکوت شکسته_خاطرات حاج محمود پاک نژاد_قسمت نهم
07 سپتامبر 2021

در احتمال ششم، نگران آن بخش از طرح منافع بودم که قرار بود یکی از چهار گروهان، همزمان که سه گروهان دیگر از انتهای شیار بالا می‌روند، از شیار خارج شود و ادامه مسیر صخره را بگیرد و از پایین خودش را به جاده آبزیادی برساند.