موضوع : خاطرات ورزشی در محوطة راه آهن شهر منتظر شروع كشتی بودیم. جمشید خان رئیس كشتی گیران چوخه حریف می طلبید همچنان منتظر نشسته بودیم كه دیدیم، جوانی خوش اندام و ورزیده كه سرباز هم بود جلو آمد به او گفتند: بهتر است با نفرات دوم یا سوم كشتی بگیری! گفت: نه من […]
ما در همان درختها جلوی عراقی ها مستقر شدیم كه سمت راست روستایی به نام دهلاویه بود وقتی برای شناسایی رفتیم از برادر درچه ای پرسیدیم كه چكار كنیم