پدرم اوس حشمت بود آخر خودش هم امده بود دیگر طاقت نیاورده بود اخه من و بردارانم قدرت و رسول امده بودیم جبهه دو داماد هم داشتیم که انها هم امده بودند فقط اوس حشمت مانده بود که با امدن اوس حشمت خانواده عالی ها تمام مردانش به جبهه امده بودند.
به ستون یک شدیم گروهان ما قرار بود وسط جاده که سه خانه روستایی بود عمل کند درحال حرکت بودیم که دیدیم چند نفر وارد ستون شدند شهید علی فخار نیا که نیروی آزاد گروهان بود خبر داد سید ابوالفضل کاظمی حا ج آقا پروازی تعدادی از رزمندگان جبهه جنگ هستند ما روحیه گرفتیم