×

منوی بالا

منوی اصلی

دسترسی سریع

خاطرات سایت

خاطرات شهدا

امروز : جمعه, ۲ آذر , ۱۴۰۳  .::.   برابر با : Friday, 22 November , 2024  .::.  خاطرات منتشر شده : 0 خاطره
معلم شهید جنوب شهر تهران محله اتابک/اول اصرار بعد خونسردی و منصرف شدن
01 مه 2024

پس از درگیری در نخلستان های روستای سادات دشمن را تعقیب کردیم. دشمن در بیابان های شمال روستای سادات نتوانست مقاومت کند و مجبور به فرار شد که در نتیجه تعدادی از خودروهای دشمن در رمل ها گیر کرد و در منطقه جا ماند.

فصل دوم -سکوت شکسته – هورالحمار کابوسم، فاو میزبانم -خاطرات حاج محمود پاک نژاد-قسمت بیست و دوم
16 سپتامبر 2021

روز سوم، نزدیک به نیمی از بچه هایی که برای آموزش آمده بودند، حذف شدند. در مجموع، کمتر از هفتاد نفر برای ادامه دوره نگه داشته شدند. سرعت کار و شیوه آموزش آن چنان با ریتمی تند انجام می شد که سه ساعت خوابیدن متوالی در ۲۴ ساعت به یک آرزوی دست نیافتنی تبدیل شده بود.

<فصل دوم -سکوت شکسته – هورالحمار کابوسم، فاو میزبانم -خاطرات حاج محمود پاک نژاد-قسمت بیستم
15 سپتامبر 2021

وارد فرودگاه مهرآباد شدیم. بدون هیچ تشریفاتی با اتوبوس تا کنارهواپیمای باری رفتیم. من و اکثر بچه ها برای اولین بار بود که هواپیما را از نزدیک می دیدم. حدود ۷۰۰ نفر، همه سوار هواپیمایی شدیم که صندلی نداشت. کف هواپیما نشستیم و با هر حرکت، موج ایجاد می‌شد و روی هم می ریختیم.