×

منوی بالا

منوی اصلی

دسترسی سریع

خاطرات سایت

خاطرات شهدا

امروز : شنبه, ۳ آذر , ۱۴۰۳  .::.   برابر با : Saturday, 23 November , 2024  .::.  خاطرات منتشر شده : 0 خاطره
سکوت شکسته_خاطرات حاج محمود پاک نژاد_قسمت دهم
07 سپتامبر 2021

چنان به توان و قدرت نیروهای گردان امام سجاد و حضرت رسول باور داشتم که آرامش وجودم را گرفته بود. فریاد مداوم «الله اکبر» نشان از آن داشت که مأموریت من به سرانجام رسیده و کار به دست گردان ها افتاده است.

سکوت شکسته_خاطرات حاج محمود پاک نژاد_قسمت نهم
07 سپتامبر 2021

در احتمال ششم، نگران آن بخش از طرح منافع بودم که قرار بود یکی از چهار گروهان، همزمان که سه گروهان دیگر از انتهای شیار بالا می‌روند، از شیار خارج شود و ادامه مسیر صخره را بگیرد و از پایین خودش را به جاده آبزیادی برساند.

سکوت شکسته -حاج محمود پاک نژاد-قسمت هفتم
07 سپتامبر 2021

تمام طول روز، بارها مسیر رفت و برگشت جاده آبزیادی و سنگرهایی را که در لبه صخره ها قرار داشت در ذهنم مرور کردم. موضوع را با گروه کالک و معاونت اطلاعات در میان گذاشتم و نقشه روی کاغذ رسم شد. بارها مسیر را بررسی کردم؛ زمان برگشت ما کمتر از یک ساعت شد و این یعنی «امید»؛ زمان که نقش مهمی در کسب نتیجه دارد، کوتاه تر شده بود.

سکوت شکسته_خاطرات حاج محمود پاک نژاد_قسمت هشتم
07 سپتامبر 2021

کمی که از ظهر گذشت. رفت و آمد انجام نمی شد. نماز ظهر و عصر را خواندیم. فرصت خوبی بود برای جواب دادن به سوال های ناصر حمزه ای. سنگری که در آن قرار داشتیم، مشرف بود به جاده خاکی. سمت راست را نشان دادم و گفتم:«این جاده خاکی رو ادامه بدی، میرسی به کانال ها و پشت خاکریز عراقی ها که ادامه پیدا میکنه سمت پایین و میرسه به خط پدافندی خودمون.