×

منوی بالا

منوی اصلی

دسترسی سریع

خاطرات سایت

خاطرات شهدا

امروز : شنبه, ۳ آذر , ۱۴۰۳  .::.   برابر با : Saturday, 23 November , 2024  .::.  خاطرات منتشر شده : 0 خاطره
شهید مهدی صادقی مدافع سلامت
02 ژوئن 2023

وی همیشه به همکاران میگفت که کار بیماران را من انجام می دهم و شما به بقیه امور رسیدگی کنید. این شهید بزرگوار در اوج سلامت معنوی قرار داشت و بسیار اخلاق مدار بود. وی شخصیت ویژه ای داشت که در این راه مزد خود را دریافت کرد و به شهادت رسید.

خروش حسین اسکندرلو
02 اکتبر 2021

همه چیز به خوبی پیش می رفت تا اینکه آقای عزیز جعفری به شرح عملیات پیش رو رسید. وقتی مسیر های تهاجم و شیوه پشتیبانی را شرح می داد،《حسین اسکندر لو》 اجازه خواست و به مدل ارائه ایشان ایراد گرفت.

یا یه چک میزنی یا حلال میکنی…..
28 ژانویه 2021

هوالشاهد   روز ۲۷  آبان، ۹ محرم، تاسوعا سال ۵۹ در منطقه عملیاتی ذوالفقاری آبادان بودیم. ماشین غذا از جلوی دید دشمن خودش را به ما رساند، قابلمه را گذاشت پایین، قاشق و بشقاب نداشتیم. من سهم خودم را ریختم تو کلاه، سرباز دیگری تکه ای نایلون پیدا کرد، یکی با تکه ای مقوا غذا […]

ماجرای توسل در تفحص-عنایت سقای ادب
27 نوامبر 2020

در منطقۀ تفحص، بدنهای شهدا پیدا نمی شد. یکی گفت: بیایید به قمربنی هاشم متوسل بشویم. نشستند و به دست های علمدار سیدالشهداء متوسل شدند...

دکتر محمد آقایی میبدی-شهید مدافع سلامتی که به دکتر ۵۰۰ تومانی معروف بود
03 نوامبر 2020

در زمان زندگانیش همیشه سعی داشت مراعات حال بیماران را داشته باشد به نحوی که در گذر زمان ویزیت بیماران خود را نهایتا تا 500 تومان افزایش داده بود و می گفت که همین میزان نیز در زندگی او برکت های زیادی داشته است.

شهید احمد داستانی
21 سپتامبر 2020

در همه این سال ها هیچ وقت خاطراتش از جنگ را برای ما روایت نکرد.فقط بعضی وقت ها که عکس هایش را ورق می زد با گریه می گفت یک گردان رفتیم عملیات، من برگشتم و چند نفر دیگر، همه شهید شدند.

خاطره ای از شهید اسماعیل فرجوانی
13 آگوست 2020

«اسماعیل فرجوانی» ،فرمانده ی تیپ یکم لشکر7 ولی عصرعجل الله تعالی فرجه بود. او قبل از شهادت در یکی از عملیات ها مجروح گردید و یک دستش قطع شد.

شهید بابا محمد رستمی رهورد
04 آگوست 2020

ما در همان درختها جلوی عراقی ها مستقر شدیم كه سمت راست روستایی به نام دهلاویه بود وقتی برای شناسایی رفتیم از برادر درچه ای پرسیدیم كه چكار كنیم